خونین شهر در سینما آزاد نشد
تاریخ انتشار: ۳ خرداد ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۷۸۱۸۴۳۹
گرچه محاصره، اشغال و سقوط در فیلمهای جنگی و دفاع مقدسی، دراماتیکتر به نظر می رسد اما حتی این مسیر هم منافاتی با نمایش فتح و پیروزی ملت ایران ندارد و اتفاقا در آنصورت با پایان خوشی مبتنی بر واقعیت مواجه خواهیم بود و بعد از آن همه شکست و مقاومت، حلاوتش بیشتر می شود. اگر بدبینانه چنین روایتهای سینمایی درباره خرمشهر را سازمان یافته و هدفمند تلقی نکنیم، دستکم خروجی و کنار هم قراردادن همین چند فیلمی که با موضوع خرمشهر ساخته شده، بیش از اینکه ظفرمندانه و روایتگر حماسه باشد، غمگنانه و تراژیک است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
سهگانه خرمشهری درویش
احمدرضا درویش، مهمترین کارگردان سینمای ایران با موضوع خرمشهر است و سه فیلم مهم در این زمینه دارد. نفس ساختن این فیلمها، درویش را شایسته تقدیر و دریافت مدال می کند هم از سوی نهادهای سینمایی و هم نظامی. مردم هم که با تایید و تشویقی که نثار درویش موقع تماشای این آثار کردهاند، این تقدیر را به جا آوردند. با این حال گرچه هر سه فیلم گوشههایی از رشادتها و جانفشانیهای مردمی در خرمشهر را به تصویر می کشد و با قصههای متفاوت و جذاب، با این شهر و مشکلاتش در زمان جنگ پیوند میخورد و درعین حال تبعات این اشغال را هم روی شخصیتها نمایان میکند اما باز سوم خرداد آنطور که شایسته است، جایی در آنها ندارد و غبار، غم و تراژدی حضور سنگینتری دارد. در کیمیا این اسارت رضا(خسرو شکیبایی) هنگام اشغال و محاصره خرمشهر است که زندگی او را دستخوش تغییر میکند و باعث مرگ همسرش میشود. حتی شیرینی به دنیا آمدن فرزندش در آن موقعیت، بعدها رضا را با چالشی دیگر درباره سرپرستی او روبهرو می کند. در سرزمین خورشید هم گرچه چشمهای از حضور محمد جهان آرا، فرمانده سپاه خرمشهر را برای کمک به مردم خرمشهر و آبادان میبینیم و حتی صدای محمود کریمی علویجه از رادیو «شنوندگان عزیز! توجه فرمایید. شنوندگان عزیز! توجه فرمایید؛ خونین شهر، شهر خون آزاد شد» را روی تصویر آن نوزاد داخل جعبه مهمات که در رودخانه رها شده، می بینیم اما تلخی آن همه شهادت و اسارت در طول فیلم رهایمان نمی کند و سخت است آن نشانههای مختصر پیروزی در پایان فیلم را هضم کنیم. در فیلم دوئل هم باز اتفاقات در بحبوحه دوران اشغال خرمشهر و مشرف به سقوط این شهر میافتد و مقاومت مردمی و نیروهای نظامی به چشم میخورد. بهویژه قهرمان قصه زینال(پژمان بازغی) در پیوند داستان با واقعیت، یکی از جوانهای شجاع خرمشهری است که همراه رفقا و همرزمانش و به فرماندهی محمد جهان آرا مقاومت میکنند تا شهر را نگه دارند اما باز این تقلا ردی از پیروزی خرمشهر ندارد و فقط تلاشهای پرتلفات و پرتبعات درحال آزادسازی را به تصویر میکشد و ماجرا با اسارت زینال توسط نیروهای عراقی و گذشت ۲۰سال وارد فاز ماجراجویانه دیگری میشود و موضوع خرمشهر و حماسه آزادسازی در حاشیه قرار میگیرد.
حریم مهرورزی
این فیلم ساخته ناصر غلامرضایی و محصول سال ۶۵ از نخستین فیلمهایی است که به موضوع خرمشهر میپردازد. از ویژگیها و امتیازات حریم مهرورزی این است که از قضا به ماجرای روز سوم خرداد هم اشاره مستقیمی میکند؛ منتها این ارجاع محوری و تعیینکننده نیست و صرفا محملی برای پیوند یک شادی خانوادگی با شادی ملی میشود و مراسم ازدواج صبریه و حبیب با روز آزادسازی خرمشهر همزمان است. در واقع اینجا بیش از اینکه با یک فیلم جنگی و دفاعمقدسی با موضوع تلاشهای پیروزمندانه مردم و ارتش و سپاه برای رقم زدن یک حماسه روبهرو باشیم، با درامی خانوادگی مواجهایم و اثرات و تبعات جنگ بر مهاجران را میبینیم که به خاطر حمله عراق به مناطق جنوب، خانه و دیار خود را ترک کرده و به تهران آمدند. باوجود این مسیر، همینکه حریم مهرورزی حماسه سوم خرداد را با جشن فرخنده قهرمانان قصه مصادف میکند، جای تامل و اشاره دارد و باعث میشود قدم خیلی ناچیزی درباره فقدان پرداختن به روز سوم در سینما برداشته شود. هرچند کیفیت و احوالات خود فیلم طوری نبود و نیست که این اشاره خوب و هنرمندانه برجسته شود. شاید اگر با فیلمی برجستهتر روبهرو بودیم و خط و ربط پیوندهای شادمانی شخصی و شادی ملی بیش از این در یک درام تقویت میشد، اشاره به این حماسه بیش از اینها به چشم میآمد و در حافظه سینمای ایران باقی میماند.
در انتظار روز سوم
محمدحسین لطیفی که فیلم «غریب» او با محوریت شخصیت و فرماندهی شهید محمد بروجردی اواخر سال گذشته در جشنواره فیلم فجر و مقاومت درخشید و در اکران عمومی و آنلاین هم نمایش موفقی را پشت سر میگذارد، سال ۸۵ یکی از مهمترین فیلمهای سینمای ایران را با موضوع خرمشهر ساخت. «روز سوم» باوجود عنوانی که کاملا ارجاع به سومین روز خرداد سال ۶۱ و حماسه آزادسازی خرمشهر دارد و براساس مستندی به همین نام ساخته حمید زرگرنژاد و با نگاهی به واقعیت تولید شده اما خود قصه در آخرین روزهای مقاومت مردمی در بخش غربی خرمشهر در سال ۵۹ و در زمان محاصره میپردازد و فیلم با شهادت بسیاری از قهرمانان قصه از جمله رضا (پوریا پورسرخ) در دفاع از شهر به پایان میرسد. اگرچه همچنان در آخر داستان میتوان دل به عنوان فیلم بست و حتی کشتهشدن افسر عراقی، فواد (حامد بهداد) به دست سمیره باران کوثری) و زنده ماندن او و رهاییاش از مهلکه را به مثابه کورسویی برای پیروزی در آیندهای نزدیک در نظر گرفت اما باز هم همه چیز درباره فتح خرمشهر و حماسه سوم خرداد به فرامتن و جهان بیرون از قصه حواله داده میشود.
روز سوم البته با همین احوالات، نمونه درخشانی از مقاومت جانانه و ایثار مردم خرمشهر در روزهای محاصره و اشغال این شهر است و میتوان آن را به رشادتهای مردم و نیروهای نظامی در کل دفاعمقدس تعمیم داد. این ادای دین و تاثیرگذاری به ویژه در زمان بیست و پنجمین جشنواره فیلم فجر برجسته بود و «روز سوم» برنده جوایز بهترین فیلم، بهترین کارگردانی و بهترین بازیگر نقش اول زن شد. این موفقیت پیشتر برای مستند روز سوم هم رخ داده بود و حمید زرگرنژاد برای ساخت آن تندیس کارگردانی «جایزه شهید آوینی» را در جشنواره سینماحقیقت (مسابقه فیلمهای مستند) دریافت کرد.
فیلمی درباره سقوط شهر
فیلم «دسته دختران» به کارگردانی منیر قیدی که بیش از یک ماه از اکران آن میگذرد، متاخرترین اثر سینمای ایران با موضوع خرمشهر است. یکی از مزیتهای این فیلم بهرهگیری از چند کتاب با موضوع خرمشهر است و از این منظر اثری اقتباسی هم به حساب میآید و توانسته به سهم و بضاعت خود راوی مقاومت و ایثار دختران و زنان در روزهای ملتهب اوایل جنگ تحمیلی باشد و نبرد مردمی و خانه به خانه در خرمشهر سال ۵۹ را به تصویر بکشد. اما حتی این حماسه زنانه، نشانی از روز فتح و آزادسازی خرمشهر ندارد و آن چیزی که در طول فیلم میبینیم، مجموعهای از مجروحیتها و شهادتهاست و به ویژه در پایان قصه، مردم خرمشهر را درحال ترک شهر و خانههایشان میبینیم. هرچند این مقاومت و اتحاد مرد و زن برای جلوگیری از سقوط شهر محسوس است و با همین فیلمنامه کمجان، فیلم هم خودی نشان میدهد اما سایه شکست و تراژدی در پایان سنگین است. دسته دختران این فیلم، راوی مقاومت و ایثار زنان در روزهای پرتلاطم ابتدایی جنگ است و با بازسازی تصاویر زنده و مستند از نبرد خانهبهخانه خرمشهر، اولین تصویر سینمایی با نگاه زنانه از آن مقاومت را خلق کردهاست.
منیر قیدی در نشست خبری فیلم در چهلمین جشنواره فیلم فجر در پاسخ به این سوال که چرا فیلم مقاومتی در حال فرار و سقوط تمام میشود، گفت: «ما درباره شکست خرمشهر فیلم ساختیم. باید شهر در حال سقوط را نشان داد اما فیلم ما در مورد عشق، اتحاد و امید به آینده بود. پایانبندی فیلم درباره مفاهیم دیگری است.»
ابراهیم امینی یکی از فیلمنامهنویسان این فیلم هم درباره این سوال گفت: «تصویر پایانی حاوی شکست نیست، بلکه شخصیتها به این نتیجه میرسند که میتوانند جان آدمها را نجات بدهند و خرمشهریها به این شهر برمیگردند.»
روشنایی چراغ اول خرمشهر در سینما
در سینمای داستانی، این رسول ملاقلی پور بود که با ساخت فیلم «بلمی به سوی ساحل» در سال ۶۴ (و در بحبوحه جنگ و درحالیکه خرمشهر هنوز در معرض حملات دشمن قرار داشت) اولین چراغ را درباره خرمشهر روشن کرد و تلاشهای رزمندگان را برای خروج از محاصره و اشغال و جلوگیری از سقوط به تصویر کشید. ملاقلی پور با تجربه حضور در روزهای محاصره خرمشهر بهعنوان عکاس، قصهای ملتهب و مهیج از تکاوران ایرانی را روایت میکند که دست به نبردی نفسگیر و نابرابر با نیروهای بعثی عراق میزنند. فیلم ملاقلی پور به دلیل ساخت در زمان جنگ، مولفههای قهرمانانه داشت و در ایجاد انگیزه در رزمندگان و تقویت مقاومت مردمی هم موثر عمل کرد. از این رو جنبههای اکشن و جنگی آن بر نشانههای آشنا و معنوی دیگر سینمای دفاع مقدس میچربید و با تکیه بر همین ویژگی باعث استقبال خوب تماشاگران در گیشه هم شد. با این حال داستان بلمی به سوی ساحل در زمانی به پایان می رسد که خرمشهر هنوز در محاصره دشمن قرار دارد و حتی باتوجه به روند قصه و شهادت قهرمانان، احتمال سقوط آن تقویت میشود. البته عنوان فیلم و اطلاعاتی که مرتضی در نفوذ به مواضع دشمن تهیه کرده، کورسوی امیدی برای روشنایی روز پیروزی در آینده (خارج از جهان فیلم) باقی میگذارد. همینطور آن نوشته قبل از تیتراژ اول مبنی بر «تقدیم (فیلم) به شهیدان شاهد شهر: سید محمدعلی جهان آرا، سید عبدالرضا موسوی، رضا دشتی و مهاجرالی ا... حاج علی موحد که دست در دست بچههای شهر سرود فتح خرمشهر را خواند» هم خبر از پیروزی و اشاره به حماسه میدهد اما آن چیزی که در جهان خود فیلم میبینیم، فارغ از نمایش آن مقاومت و جانفشانیها، بیشتر سویههای غم و اندوه و ناکامی دارد. ظاهرا قرار بود رسول ملاقلیپور از زاویه دیگری هم به خرمشهر بپردازد و این بار فتح آن را پررنگ کند. دقیق مشخص نیست آیا آن فیلم، «عصر روز دهم» بود یا نه؟ هرچه بود با درگذشت ملاقلیپور، عصر روز دهم را مجتبی راعی با فیلمنامهای دیگر ساخت که البته باز هم در آن نشانی از حماسه آزادسازی خرمشهر نیست، بلکه اشغال و سقوط این شهر است که سرنوشت خانوادهای را تغییر میدهد.
روایتهای دیگر از اشغال و مقاومت
به جز فیلمهایی که در گزارش ذکر آنها رفت، آثار سینمایی معدودی هم که سراغ موضوع خرمشهر رفتهاند، چشمشان را بر روز سوم خرداد و حماسه آزادسازی این شهر بستند و ترجیح دادند روی مقاومت مردمی در روزهای محاصره و اشغال و منتهی به سقوط متمرکز شوند. از جمله این فیلمها «سفر سرخ» است که ماجراهایش در روز سقوط خرمشهر رخ میدهد و داستان رویارویی مردم درحال خروج از شهر یا نیروهای ارتش عراق را روایت میکند.
در فیلم «کودک و فرشته» به کارگردانی مسعود نقاشزاده هم که با موضوع مقاومت مردمی خرمشهر و با تمرکز روی دو شخصیت کودک و نوجوان به عنوان قهرمانان قصه روایت میشود، به روزهای اشغال خرمشهر میپردازد و فیلم با شهادت کودک به پایان میرسد. باز هم امیدی اگر هست خارج از جهان قصه است و مخاطب باید با آگاهی از واقعه تاریخی سوم خرداد، پایان خوش خودش را در ذهن رقم بزند.
فیلم «بزرگمرد کوچک» به کارگردانی صادق صادقدقیقی به زندگی نوجوان شهید خرمشهری به نام محمدی میپردازد، قصه دلاوریهای این شخصیت در روزهای محاصره و اشغال خرمشهر را روایت میکند و البته طبق تاریخ و زمان زندگی و شهادت محمدی، گذرش به فتح خرمشهر و حماسه آزادسازی این شهر نمیافتد.
در خلال فیلم ۲۳ نفر ساخته مهدی جعفری هم که با محوریت اسارت ۲۳ نوجوان رزمنده ایرانی در جریان جنگ ایران و عراق و در سال ۶۱ میپردازد، اشارهای هم به بحث آزادسازی خرمشهر میشود اما این موضوع در روایت و فضای اصلی قصه، محوری و تعیینکننده نیست و نمیتوان به عنوان نمونهای شاخص از حماسه خرمشهر روی آن حساب ویژهای باز کرد.
در گفتوگوی «جامجم» با پوریاپورسرخ عنوان شد
عذرخواهی از قهرمانان خرمشهر
سوم خرداد ۹۵ و به مناسبت آزادسازی خرمشهر، گفتوگوی ویژهای با پوریا پورسرخ بازیگر نقش رضا در فیلم موفق «روز سوم» داشتیم که برای خاطرهبازی آن را مرور میکنیم. پوریا پورسرخ که برای بازی در این نقش نامزد دریافت سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد بیست و پنجمین جشنواره فیلم فجر هم شد، در پاسخ به این که چه حس و حالی دارد که مردم هنوز او را با رضای روز سوم به یاد میآورند، گفت: «یادم میآید پس از بازی در «روز سوم» نقش رضا را بهترین نقش کارنامه خودم میدانستم و همیشه در مصاحبهها به آن اشاره میکردم. متاسفانه یا خوشبختانهاش را نمیدانم، اما این حس تا امروز ادامه دارد و هیچ نقشی را به اندازه این نقش دوست ندارم و بعید هم میدانم هیچ نقشی بتواند جای رضای روز سوم را در قلب من بگیرد. جالب اینجاست بسیاری از مردمی که مرا در خیابان میبینند هم همین حس را دارند و هنوز و پس از این همه سال درباره این نقش با من صحبت میکنند. واقعا نقش رضا حس خیلی خوبی به من میداد و از این بابت خوشحالم.»
پورسرخ درباره این که آیا موقع بازی در «روز سوم» به موفقیت نقش و فیلم ایمان داشت ، گفت: «اگر حمل بر غرور و خودستایی نباشد به عنوان یکی از اعضای گروه وقتی میدیدم که چه انرژیای برای ساخت این فیلم گذاشته میشود، انتظار موفقیت فیلم را داشتم و مطمئن بودم نمره قبولی را نزد مردم میگیرد که خدا را شکر این اتفاق هم افتاد.»
این بازیگر ضمن اشاره به این که لوکیشن فیلم روز سوم شهرهای خرمشهر و آبادان بود، گفت: «پس از بازی در این فیلم، بارها به خرمشهر برگشتم. آخرین بار هم برای بازی در سریال «کیمیا» به خرمشهر برگشتم. جالب اینجاست اولین کاری هم که بلافاصله پس از نشستن پرواز انجام دادم، این بود که چمدانم را داخل هتل گذاشتم و بدون اینکه حتی دوش بگیرم، مستقیم به کوی بهروز، یکی از لوکیشنهای اصلی «روز سوم» رفتم. آنجا برایم حکم یک میعادگاه را داشت. حس خیلی جالبی داشتم و اتفاقا عکسی هم گرفتم و در صفحه اینستاگرامم گذاشتم.»
او در پاسخ به این سوال که آیا وقتی به آنجا برگشتید خرمشهر از لحاظ آبادانی و سازندگی پیشرفتی کرده بود، جواب داد: «راستش همان حرفهایی که سال ساخت «روز سوم» درباره وضعیت خرمشهر زدم را میتوانم امروز دوباره تکرار کنم و عملا هیچ اتفاق مثبتی برای این شهر نیفتاده است. همیشه هم همین روزها همه میگویند چقدر خوب است که به مردم این منطقه برسیم و همه اظهار تاسف میکنند که چرا وضع مردمی که نفت کشور را تامین میکنند، باید اینطور باشد، اما بعد از این روزها همه چیز همانطور به وضع سابق باقی میماند. درواقع الان نهتنها وضع مردم بهتر نشده، بلکه مشکلات دیگری مثل گرد و خاک و آلودگی هوا هم به آن اضافه شده است. به عبارت دیگر تنها تغییر خرمشهر این روزها با سالهای گذشته این است که کممحلی و بیاعتنایی مسئولان به آن بیشتر شده است.»
پورسرخ درباره این که چرا سینما اعتنای چندانی به خرمشهر و مقاومت مردم این خطه در سالهای جنگ و حماسه آزادسازی نمیکند هم گفت: «فکر کنم آدمهای صاحبنظرتری از من هستند که درباره حوزه فرهنگی نظر بدهند، با این حال به نظرم کم و بیش کارهایی در این مورد ساخته میشود. اما معتقدم مشکل آدمهایی که از جنگ لطمه خوردهاند، سینما و این مساله نیست که چه فیلمهایی درباره آنها ساخته میشود، بلکه آنها نیاز به امنیت و آسایش اجتماعی دارند و باید جانبازان و خانوادههای عزیز شهدا و باقیمانده از جنگ، مورد توجه و حمایت قرار گیرند.»
این بازیگر در پایان مصاحبه هم جملاتی را خطاب به امثال رضا (در روز سوم) میگوید که آسایش و امنیت امروزمان را مدیون آنها هستیم: «به نوبه خودم از آنها عذر میخواهم که از عزیزترین چیزشان که جانشان بود برای نجات آب و خاکشان گذشتند، اما ما از چرک کف دست که پول باشد، نمیگذریم و به لحاظ مالی هم هیچ کمکی به آبادان، خرمشهر و دیگر مناطق جنگی نمیکنیم.»
منبع: جام جم آنلاین
کلیدواژه: علی رستگار خرمشهر سوم خرداد حماسه آزادسازی روزهای محاصره جشنواره فیلم فجر آزادسازی خرمشهر موضوع خرمشهر محاصره و اشغال مقاومت مردمی سینمای ایران مقاومت مردم ملاقلی پور سوم خرداد فیلم ها روز سوم
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت jamejamonline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «جام جم آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۷۸۱۸۴۳۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
بدترین فیلمهای ترسناک تاریخ سینما!
این آثار، ممکن است به دلایل مختلفی از جمله داستان ضعیف، بازیگری ناکارآمد، جلوههای ویژه ناکافی یا کیفیت تولید پایین به عنوان بدترین فیلمهای ترسناک تاریخ سینما شناخته شوند. علاوه بر این، برخی از این فیلمها ممکن است به دلیل استفاده از تاکتیکهای کلیشهای و پیشپاافتاده، بیاصالت به نظر بیایند و تواناییهایی که برای ایجاد ترس در بیننده دارند را از دست بدهند.
در تشریح این موضوع، میتوان به این نکات اشاره کرد که برخی بدترین فیلمهای ترسناک به دلیل از دست دادن تعادل میان ترس و دنیای رمانتیک، به جای جلب توجه و ترس بیننده، باعث خنده و رنجش از موضوع میشوند.
برخی از بدترین فیلمهای ترسناک جدید نیز از داستانهای پیچیده و پراز ابهام استفاده میکنند که باعث عدم درک و اتصال احساسی با شخصیتها میشود و این موضوع به تجربه ترس بیننده ضربه میزند.
بدترین فیلمهای ترسناک تمام دوران در ادامه را مشاهده خواهید کرد.
این لیست بر اساس امتیازات سایت Rotten Tomatoes رتبهبندی شده است.
کیفیت تولید پایین، اشتباهات فنی ظاهری و جلوههای ویژه ضعیف، میتواند از دیگر عواملی باشد که باعث شناخته شدن برخی فیلمها به عنوان بدترین در این ژانر میشود. در کل، بدترین فیلمهای ترسناک معمولاً تواناییهای کافی برای جلب توجه و ایجاد ترس در بیننده را ندارند و به دلایل مختلفی از جمله داستان ضعیف، بازیگری ناکارآمد یا کیفیت تولید پایین، به عنوان فیلمهایی که نتوانستهاند از پتانسیل ژانر ترسناک بهرهبرداری کنند، شناخته میشوند.
دیدارهای مکرر مولی هارتلی (The Haunting of Molly Hartley)
کارگردان: میکی لیدل
بازیگران: هیلی بنت، کیس کرفورد، شنون وود وارد
سال انتشار: ۲۰۰۸
امتیاز: ۲%
برخی از منتقدین، از این فیلم به دلیل عدم داستان جذاب انتقاد کردهاند. ایده و موضوعی که این اثر برای ارائه داستان انتخاب کرده است، به نظر برخی از منتقدان پوچ و کلیشهای میآید. برخی از انتقادات معطوف به بازیگری در این فیلم است. بازیگران این اثر، توانایی کافی را برای انتقال احساسات و ارتباط با کاراکترهایشان ندارند که این موضوع میتواند تجربه تماشا را کمتر جذاب کند.
یکی از مهمترین عواملی که یک فیلم ترسناک را موفق میکند، توانایی آن در ایجاد ترس و اضطراب در بیننده است. برخی از نقدها میگویند که The Haunting of Molly Hartley نتوانسته این هدف را به خوبی دنبال کند و به همین دلیل به عنوان بدترین فیلم ترسناک تمام دوران شناخته میشود.
وینی پو: خون و عسل (Winnie the Pooh: Blood and Honey)
کارگردان: ریس فریک واترفیلد
بازیگران: ناتاشا توسینی، میکلی، کریگ دیوید داوست
سال انتشار: ۲۰۲۳
امتیاز: ۳%
این فیلم، داستان جنایتها و فعالیتهای غیرقانونی «پو» و «پیگلت» را روایت میکند. پس از اینکه «کریستوفر رابین» این دو شرور را رها میکند، آنها به شرارت و خباثت مشغول میشوند. به گفته برخی از منتقدان، این فیلم اسلشر عناصر اصلی یک اثر در این ژانر را دارد؛ اما فاقد ابتداییترین اصول اولیه شخصیتها است.
تاریکی (The Darkness)کارگردان: گرگ مکلین
بازیگران: کوین بیکون، راجا میشل، لوسی فرای
سال انتشار: ۲۰۱۶
امتیاز: ۳%
فیلم The Darkness، یکی از بدترین فیلمهای ترسناک یک دهه اخیر است که در سال ۲۰۱۶ منتشر شد و توسط برخی منتقدان و مخاطبان به عنوان یک فیلم ضعیف و ناموفق مورد بررسی قرار گرفت.
برخی از منتقدان معتقدند که داستان این اثر نسبت به فیلمهای ترسناک دیگر کمتر جذاب است. این فیلم داستان یک خانواده را روایت میکند که با نیروهای ماورایی مواجه میشوند. انتقاداتی به بازیگران و اجرای عمومی در The Darkness وارد شده بود که این فیلم را ضعیف جلوه داد.
برخی از مخاطبان ممکن است این فیلم را به عنوان یک اثر کلیشهای و بدون اصالت معرفی کنند. عدم ارائه ایدههای جدید و نوآوری در داستان و اجرا میتواند باعث کاهش جذابیت فیلم و ارائه یک تجربه پیشبینیشده به مخاطبان شود.
ترول ۲ (Troll ۲)کارگردان: کلودیو فراگاسو
بازیگران: مایکل استفنسون، کانی مک فارلند، جورج هاردی
سال انتشار: ۱۹۹۰
امتیاز: ۵%
ترول ۲ معمولاً به عنوان یکی از بدترین فیلمهای ترسناک تاریخ سینما شناخته میشود و دلایل مختلفی برای آن وجود دارد. بازیگری در این فیلم اغلب به نظر میرسد بیانرژی و ناطق است و در برخی موارد، به نظر میرسند که آنها به طور کامل درکی از نقشهای خود ندارند.
اغلب از Troll ۲ به عنوان یک اثر کمدی و ترسناک یاد میشود؛ اما بسیاری از لحظات وحشتناک فیلم به جای ایجاد ترس یا هیجان، باعث خنده و شوخی شده و عناصر اصلی آن را از بین میبرد. داستان نیز ناهماهنگ و ضعیف است و برخی از رویدادها و تصمیمات شخصیتها به نظر میرسد غیرمنطقی و بیربط هستند. این امر باعث میشود که تجربه تماشای فیلم برای بسیاری از مخاطبان غیرقابل قبول بهنظر برسد.
شیطان درون (The Devil Inside)کارگردان: ویلیام برنت بل
بازیگران: فرناندا آندراده، سایمون کوارترمن، ایوان هلموت
سال انتشار: ۲۰۱۲
امتیاز: ۶%
فیلم شیطان درون ردباره یک زن است که در ایتالیا، در طول ماموریت خود، درگیر یک سری اقدامات غیرقانونی در جستجوی حقیقت درباره اتفاقی که برای مادرش رخ داده است، میشود. یکی از اصلیترین دلایلی که باعث میشود The Devil Inside به عنوان بدترین فیلم ترسناک تاریخ شناخته شود، اتمام ناقص داستان است. فیلم به طور ناگهانی و بدون پایان مناسب، داستان را تمام میکند و برای بسیاری از تماشاگران، این اتمام ناقص باعث تباهی تجربه تماشا میشود.
داستان و نوشتار فیلم The Devil Inside نیز به طور کلی ضعیف و ناکارآمد است و برخی از تصمیمات داستانی و رویدادها به نظر میرسند که بدون منطق یا توجیه مناسبی اتفاق میافتند. بسیاری از تماشاگران و منتقدان اعتقاد دارند که این فیلم اصالتی ندارد و از الگوها و تکنیکهای کلیشهای استفاده میکند.
حلقهها (Rings)
کارگردان: اف. خاویر گوتیرز
بازیگران: ماتیلدا آنا اینگرید لوتز، الکس رو، جانی گالکی
سال انتشار: ۲۰۱۷
امتیاز: ۸%
حلقهها که بر اساس دو فیلم ترسناک Ring محصول سالهای ۱۹۹۹ و ۲۰۰۱ ساخته شده، به عنوان یکی از بدترین فیلمهای ترسناک جدید شناختنه میشود. به نظر میرسد که این فیلم ایدهها و تمهای موجود در فیلمهای ترسناک پیشین را کپی کرده، بدون اینکه موفق به ارائه چیزی جدید و نوآورانه باشد. این امر باعث کاهش اثربخشی و جذابیت فیلم میشود. برخی از منتقدان اعتقاد دارند که داستان Rings به طور کلی ناقص و ضعیف است و برخی از رویدادها و تصمیمات داستانی بدون توجیه یا منطق واقعی اتفاق میافتند.
روح گمشده (Lost Souls)کارگردان: یانوش کامینسکی
بازیگران: وینونا رایدر، بن چاپلین، سارا وینتر
سال انتشار: ۲۰۰۰
امتیاز: ۸%
یکی دیگر از فیلمهای ترسناک که نباید ببینید روح گمشده با بازی وینونا رایدر است که سال ۲۰۰۰ منتشر شد و نتوانست توجه مخاطبان ژانر وحشت را به خودش جلب کند. نقدها و بررسیهای این فیلم منفی بوده و منتقدان آن را به عنوان یکی از بدترین فیلمهای ترسناک معرفی کردهاند. به طور کلی، روح گمشده به عنوان یک فیلم ناموفق و بد شناخته میشود و توانایی جذب و سرگرم کردن تماشاگران را ندارد.
اسلندرمن (Slender Man)
کارگردان: سیلوین وایت
بازیگران: جوی کینگ، جولیا گلدانی تلس، جاز سینکلر
سال انتشار: ۲۰۱۸
امتیاز: ۸%
بسیاری از تماشاگران و منتقدان احساس میکنند که فیلم Slender Man، محصول سال ۲۰۱۸ نتوانست پتانسیل خود را به حداکثر برساند و یکی از بدترین فیلمهای ترسناک یک دهه اخیر شناخته میشود. بسیاری از آنها معتقدند که داستان این اثر نامتعادل و مملو از خلاء است. روند داستان به طور کلی احساسی و ضعیف پیش میرود و تعداد زیادی از تصاویر و صحنهها ناقص و ناکام هستند.
شخصیتهای این فیلم، اغلب از ارتباطات و احساسات معمولی خارج میشوند و قادر به جذب و ارتباط با تماشاگران نیستند. بسیاری از تماشاگران معتقدند که فیلم Slender Man نتوانست احساس و وحشت لازم را به تماشاگران منتقل کند.
سقوط تاریکی (Darkness Falls)کارگردان: جاناتان لیبسمن
بازیگران: چانی کلی، اما کالفیلد، لی کورمی
سال انتشار: ۲۰۰۳
امتیاز: ۱۰%
در این فیلم، یک روح کینهتوز به منظور انتقامگیری از شهری که ۱۵۰ سال پیش بدون دادگاه او را اعدام کرده بود، در قالب یک پری ظاهر میشود و سعی بر انتقام دارد. بسیاری از منتقدان معتقدند که داستان فیلم Darkness Falls ناکافی و تکراری است.
برخی از منتقدان به شخصیتها و توسعه آنها در فیلم انتقاد کردهاند. طراحی کاراکترها و پیشرفتشان در طول داستان، به نظر برخی از منتقدان ناکافی است و باعث ایجاد ارتباط کمتری با تماشاگران میشود.
برامز: پسر ۲ (Brahms: The Boy II)کارگردان: ویلیام برنت بل
بازیگران: کیتی هلمز، اوین یومن، کریستوفر کانوری
سال انتشار: ۲۰۲۰
امتیاز: ۱۰%
فیلم Brahms: The Boy II، به دلیل عوامل مختلفی مانند داستان ضعیف و ابتکارات ناکافی، نمرات پایینی دریافت کرد و یکی از بدترین فیلمهای ترسناک تاریخ سینما تبدیل شد. به گفته برخی از منتقدان، این اثر بدون ذرهای عنصر تخیلی و ترسناک است و حتی داستان وحشتناکی را ارائه نمیکند.
بزرگترین مشکلی که برامز: پسر ۲ را به بدترین فیلم ترسناک تاریخ تبدیل میکند این است که تقریباً هیچ چیز تازهای در داستان خود ندارد. این فیلم فضای خوبی را در اختیار دارد؛ اما آنها را در میانه راه گم میکند و نهایتاً به یکی از بدترین فیلمهای ترسناک تبدیل میشود.
منبع: فیگار
tags # هالیوود ، فیلم ترسناک سایر اخبار اسرار تکامل آلت جنسی؛ رابطه جنسی انسانهای اولیه مثل گوریلها بود؟ (تصاویر) «زو»؛ گاو عقیم و غولپیکری که توسط انسانها به وجود آمد! اتفاق عجیب که همزمان با انقراض دایناسورها در زمین رخ داد! (تصاویر) مرکز واقعی جهان کجا است؟